Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


عاشقانه تلخ

رضاپیک

ســــخـــت اســـت وقتـــي از شـــدت بـــغـــض

گـــلـــو درد بگـــيري

و هـــمـــه بگـــويـــند

لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!!

+نوشته شده در برچسب:,ساعت2:6توسط رضا | |

تو را به دادگاه خواهند کشید!!
شاید به حبس ابد محکوم شوی!!
جزییات جنایتت معلوم نیست؛
امّا اثر انگشتت را روی قلبی شکسته یافته اند...



+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:35توسط رضا | |

حالا همه ی کلاس های زبان ِ جهان را برو


چه فایده ؟


که زبان ِ مرا نمیفهمی !


+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:31توسط رضا | |

من میبافم تو هم میبافی من کلاه تا سرت را گرم کنم / تو دروغ تا دلم را گرم کنی.


+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:29توسط رضا | |

تو که نباشی
روزه هایم باطل می شوند
بس که غصه می خورم ...




+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:29توسط رضا | |

قوانین فیزیک را به هم زده ای!
نبودنت وزن دارد !
تهی ... اما .. سنگین!







+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:27توسط رضا | |

فرار هم دردی دوا نخواهد کرد!

می مانم در تاریکی

با اینکه فانوسی در دست دارم

ولی در تاریکی محضی که دارم می مانم

فرار و ماندن برای این خاموشی مطلق یکسان است . . .



+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:25توسط رضا | |

دل به دلم " ندادی"
دست در دستم "هم نگذاشتی"
پا به پا "با من نیامدی"
تو را به خدا برو ..
"سر به سرم " نگذار
قولش را به بیابان داده ام..



+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:24توسط رضا | |

شعر هایم را میخوانی ...


میگویی روان پریش شده ام.....




پیچیده است .......


قبول !


اما ....


من فقط


چشمان تو را مینویسم ....


تو ساده تر نگاه کن ......

+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:22توسط رضا | |

کم طاقتی

عادت آن روزهایت بود

این روزها

برای گرفتن خبری از من

عجب صبور شده ای .......!


+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:22توسط رضا | |

آخرین حرف تو چیست...؟
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها!

یک طرف پنجره ها!

در همه آوازها! حرف آخر زیباست!

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست


+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:20توسط رضا | |

خـوب ِ مـن!

سیـب را چیــدم تـا ببـینـی

تــو را می خواهـم نـه بـهشـت را




+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:17توسط رضا | |

وقتي تنت را ميان تار و پودش حبس مي كني ،

بوي عطرت را كه مي گيرد ،

وقتي تب مي كند از گرميِ تنت ،

وقتي با تپش هاي دلت ، همراه مي شود ...



حسودي مي كنم !

به "راهنت" عجــيب ، حسودي مي كنم!!




+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:16توسط رضا | |

ته سیگارهایت را دور نریز .. بگذارشان برای من!
آنها از لبان تو کام میگیرند .. من از لب آنها ...





+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:14توسط رضا | |

تو نیستی و من به دنبالت می گردم ...

آنقدر به دنبالت گشته ام که فراموش کرده ام ...

آیا روزی با من بوده ای ...
یا همه این ها خیالی بیش نبوده است ...!


+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:13توسط رضا | |

کمی مهربانتر باش
لطفا !
برای شانه ام سنگین است
این
سرسنگینی ها...


+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:12توسط رضا | |


با تو صادق هستند
میتوانی آن طرفشان را ببینی
دلشان هم برای تو میترکد وقتی غصه داری

...

حباب نباش
ولی دل داشته باش ...






+نوشته شده در برچسب:,ساعت15:5توسط رضا | |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد